از کتاب یادم کن امشب
میخانه ات ای ساقی پر باد ز شهد ناب
مستان همه بر کرسی از ساقر و می بر خواب
هر کس که خورد جامی از لاله مژگانت
بر پرده این مژگان افتد چو بر آب و تاب
هر جا جگری سوزد بر آتش این سینه
بیدار نخواهد شد چون لاله به خون غرقاب
از تو همه این آتش ناب است و شرر انگیز
از خانه برون ساقی بر شور و شرر بشتاب
مهمان کنش ای ساقی بر باده نابی دل
مهمان خراباتم بر مسجد و بر مهراب
تا جلوه کند عشقی بر گوشه این مهراب
چون غنچه شکوفا باش بر دامن گل شاداب
شور افکن و دلکش باد میخانه ات ای ساقی
بر بوسه هر جامت دل را نشود سیراب