سرو نازم رشته جانم چو از مژگان چکید

همچو آهی شد برون از سینه و اشکم دوید

من که بر لعل لب میگون بجویم کام دل

از چه بر رخسار ماهت رنگ رخسارم پرید

من که با عشق تو بر این خانه خَمارم چو مست

از چه روی دلکشت بر خشم از من سر کشید

سرو نازم بر سر زلفت چو عمری دل نشست

آخر از طوفان زلفت جانم از جانان رمید

دیده را ناکام بر پای تو شد چون سیل خون

شد خزان ناگه گلستان و نهال در خمید

بلبل در را چو بر داغ رخت شد لاله گون

زلفم از هجران زلفت هم چه گویم شد سپید

بعد از این من مانم و نقش نگارت پیش رو

تا بر آن نقش دگر باشد ز چشمم تا پدید