پیمانه اگر حاجت هر شاه و گدا بود

بر بوسه آن سرزنش اهل وفا بود

می خانه اگر محفل هر حور و پری بود

بیگانه ز هر مهر و مه و پر ز ریا بود

می خانه اگر حجب و حیایش چو به می بود

هر سرو و سمن را پی اش انگشت نما بود

می خانه اگر بود چو بر چشمه عرفان

بر بام فلک مرغ خرد نغمه سرا بود

می خانه اگر فکر دل آزاری من بود

کارش همه بر خنجر و بر ظلم و جفا بود

می خانه و مینوی من و غمزه جادو

بر کرسی آن سرو قد قامت ما بود

بر طاعت می مزه تقوا چو چشیدیم

دل را همه بر بندگی اش پر ز صفا بود